هزار حرف نگفته


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام دوستان خوشحالم که به وبلاگم سر میزنید اسمم سعید هست متولد 72 هستم و خوزستانی و عاشق ورزش پارکور که 2 سالی میشه کار میکنم آیدی من lov3.alone@yahoo.com****** اسمش از موبایلت پاک می شه.. مسیجاش دیلیت می شه.. به دوستات میگی حق ندارین جلوم اسمش رو بیارین. به خودت تلقین می کنی خیلی هپی مپی هستی.. اما.. با جای خالیش تو قلبت چیکار می کنی.؟؟؟ با این همه تشابه اسمی چیکار می کنی..؟؟؟ با آهنگآیی که باهاش گوش میکردی چیکار می کنی..؟؟؟ وقتی غذایی که دوس داره رو می خوری و یادت میادش چیکار می کنی ؟؟؟ وقتی ازت سراغشو می گیرن چیکار می کنی...؟؟؟ وقتی تیکه کلامشو می شنوی چیکار می کنی ؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب تنها و آدرس ghalbe.tanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 136
بازدید کل : 57044
تعداد مطالب : 314
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 1


آمار مطالب

:: کل مطالب : 314
:: کل نظرات : 116

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 68
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 78
:: بازدید ماه : 136
:: بازدید سال : 17358
:: بازدید کلی : 57044

RSS

Powered By
loxblog.Com

هزار حرف نگفته
سه شنبه 28 خرداد 1392 ساعت 2:16 | بازدید : 489 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

حل شده ام،مثل یک معما....راست میگفتی خیلی ساده ام...!!!!!!

.................................

 

آهنگ زنگ من روي موبايلت با بقيه فرق داشت ....

ولي آهنگ زنگت رو موبايلم مثل بقيه بود...

تو به خاطر اينكه بفهمي منم...

و من به خاطر اينكه فكر كنم تويي ...!!!

................................

 

خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش.... ،

بد اخلاقی هایم را فراموش کن..

،بی اعتنای هایم را جدی نگیر..

در عوض من هم تو را می بخشم که مُسبب همه ی

اینهایی.....!!!!

...............................

 

فرقی نمی‌کند دیگر چوپان دروغ بگوید یا راست . . .

گرگ‌های این حوالی آنقدر گرسنه‌اند که آدم‌ها را هم

می‌درند!!!

 

...............................

 

روزهــــای خـوبـی کـه در راه بـودنـد يــا ســقــط

شــدنــد يــا مــرده بــه دنــيــا آمــدنــد !!

...............................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

وحشت تصورنیامدنت ازبرامدگی گلویم با درد بیرون
  
میزند...
 میخواهم هوار بکشم اما بختك همیشه بیدارم مانع
  
میشود..!!
  
................................
  

همين يک شب جايمان را عوض کنيم من معشوقه ميشوم..

و تو عاشق باش ..

من خيانت ميکنم..

و تو فراموش کن..!!

  

...............................

  

 

هزار حرف نگفته......

 

 
اینجا!!
مهم نیست کجاست
بی تو
همه جا دور دست است ...!!
...........................
  
 
 
 

برای تو …

برای چشمهایت !

برای من …

برای دردهایم !

برای ما …

برای این همه تنهایی

ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند ….!

  

...............................

بانو … مرد نبوده ای تا بدانی سرت بر روی بازوانم …

امنیت تو نیست … آرامش من است …

..................................

با من بمـــان … آنها که رفتن شان را طـــاقت آوردم …

 تـــو نبودند!

  

......................................

 

هزار حرف نگفته......

 

ای کاش حوالی دل تو هم…

“بارانی” بیاید…

زمینی تر شود…

بوی خاکی بلند شود

شاید کمی

“عاشقم” میشدی…

باران به کنار…

 


لامذهب این روزها “ابر ابر گریه دارم”…

 

........................

 

 

 

منو نمیخواست


بتی که از من ساخته بود رو میخواست


واسه همین هر وقت خودم بودم دعوا داشتیم....

.............................

 

هزار حرف نگفته......

 


شمع میسوزد و پروانه به دورش نگران...
........
من که میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟؟!!!

..............................................

 

 

 

 

 

به اغوش تو محتاجم برای حس ارامش..

برای زندگی با تو پر از شوقم پر از خواهش!!..

 

..................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی...


به چه دل خوش کرده ای؟!


به تکاندن برف از شانه های ادم برفی؟!!!...

..................................

 

 

 

 

تنهایی!!!


بادهای پاییزی!!


فصل کاشت گندم...

از لحظه ای که رفته ای جای خالیت را برگها پر

 میکنند..


بدون تو سخت....!


سخت!!>>>

.................................

مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند...

"آنان را ببخش"

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان

متهم میکنند..

"ولی مهربان باش"

اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند...

"ولی شریف و درستکار باش"

نیکیها ی امروزت را فراموش میکنند...

"ولی نیکوکار باش"

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر کافی

نباشد....

و در نهایت میبینی هر انچه هست همواره میان تو وخداوند

است...

"نه میان تو و مردم"

*کوروش کبیر*

...............................

 

 

 

 

گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را

و صداي شکستن ها را
...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام


و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم!!

 

..............................

 

هزار حرف نگفته......

 

حالا که میروی ...

آهسته برو

هر قدمت دورتر ... نفسم تنگ تر ...

بگذار چشمم آهسته آهسته ندیدنت را بیاموزد !...

................

 

 

 

 

 

 

چه سخت است هم پاییز باشد


هم ابر باشد

.
هم باران باشد

هم خیابان خیس اما....

نه تو باشی

.
نه دستی برای فشردن باشد

.
نه پایی برای قدم زدن باشد


نه نگاهی برای زل زدن!!!!

.....................................

 

 

 

 

 

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

 

 

 

گول بازی های بچه گانه ات را خوردم...

به من گفتی چشم بگذار...

گذاشتم...

هنوز هم  از روز رفتنت دنبال تو میگردم..

بعد رفتنت!!!

هر روز چشم گذاشتم تا پیدایت کنم..

حالا دیگر کور شده ام ،عشقم!!

چشمی برای گذاشتن هم ندارم...

این یک بازی بود، تو برمیگردی نه؟؟!!!

 

.....................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

دلتنگی هایم را دوست دارم


آن لحظه که به یاد تو هستم

و از دوریت دلتنگ میشوم


آن لحظه که از نبودن تو در کنارم

به آسمان و آسمانیان شکایت میکنم

و آن زمان که گریه های شبانه ام


مرحمی بر دل زخمی ام نمیگذارند
و
دوری این همه را

ه
و غیبت چشمهایت حس دیدن را

 
از چشمهای من میگیرند


تمام این لحظات و دقایق را

دوست دارم


چون میدانم که تمام من


به یاد توست و از دوری تو گریان است

و باز میدانم در این دقایق

چقدر دوستت دارم

کاش عمق کلامم را درک کنی..

................................

 

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….


نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …


برای اینکه نگذارم بیایند … !!

.....................................

آن قدر که از دیروز میترسم


هراس از فردا ندارم


فردا شاید بیایی …


اما …
دیروز رفتی …

هزار حرف نگفته ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: